رندوانه

ساخت وبلاگ

گفت: شکسته!
گفتم: دلم؟
گفت: نه!
گفتم: مغزم؟
گفت: نه!
گفتم: پس چی؟
گفت: دندون ۷ بالا!
گفتم: ۷ بالا رو می‌گیرم، ۱ میلیون میدم، با ۴ پایین عوض می‌کنم!

پ.ن: با تشکر از پارسا (و ابوطالب)

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 80 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 11:23

من:‌چرا باقالی نمی‌خوری؟بهزاد:‌حساسیت دارم. اگه بخورم گلبولای قرمز خونم می‌ترکن.من: عه!بهزاد: آره!من:‌بعد چی می‌شی؟ می‌میری؟بهزاد:‌ممکنه.من: خب از کجا فهمیدی؟ یه بار خوردی، مردی؟بهزاد: نه. بابام دکتره. بچه که بودم برام آزمایش داد، فهمید.من: چه کار اشتباهی کرده بابات!بهزاد: دیگه!من: دوست داشتی یه دست و یه پا نداشتی ولی می‌تونستی باقالی بخوری؟بهزاد: نه، ولی دوست داشتم باقالی بودم.پ.ن. با تشکر از بهزاد رندوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 75 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 11:23

نازنین، که فقط ۴ سال داره، جعبه‌ی بیسکوییت رو از مادرش گرفت و شروع کرد به دویدن، غافل از این که جعبه رو وارونه گرفته.یکباره تمام بیسکوییت‌ها ریخت!نازنین ایستاد! ما هم ایستادیم! عقربه‌های همه‌ی ساعت‌ها هم ایستادند! به گمانم زمین هم برای چند لحظه از گردش دور خورشید ایستاد! همه ساکت شدند. همه چیز ساکت شد. همه چیز سیاه و سفید شد! انگار برای یک لحظه همه منتظر بودیم که آن لحظه بگذرد!تا این که یک مرتبه نازنین گفت: امان از دست این نازنین!!!همه جا رنگی شد! همه زدیم زیر خنده. عقربه‌های ساعت‌ها به راه افتادند. زمین دوباره شروع به چرخیدن به دور خورشید کرد. رندوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 82 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 11:23

کاش میشد هر روز برم توی یه کافه، کارت نویسندگیم رو نشون بدم و بدون پرداخت هزینه ساعت ها اونجا بشینم و بنویسم و قهوه و کیک بخورم.

من اگه وزیر ارشاد بودم یه سری از این کارت ها درست میکردم، میدادم به آدم هایی مثل خودم!

با تشکر از محمود

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 13 شهريور 1401 ساعت: 20:36

ملحفه‌ی تازه شسته شده رو مچاله کرده بودم و داشتم می چپوندم توی کمد که مامانم یه دفعه داد زد: «چرا این طوری؟! قشنگ تاش کن، بذار توی کمد!»

گفتم: «اصن تعریف تا کردن چیه؟! خب اینم یه جور تاعه دیگه!»

نیست به نظر شما؟!

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 13 شهريور 1401 ساعت: 20:36

میخوام از یه روانپزشک حاذق وقت بگیرم، برم توی اتاقش، گوشیم رو بذارم روی میزش و بگم: هیستوری چت هام رو بخون، لطفا! هفته ی دیگه میام نسخه م رو میگیرم!

البته مطمئنم که یه سری نسخه هم برای دوستام می نویسه!

پ.ن. با تشکر از محمود

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 13 شهريور 1401 ساعت: 20:36

اگر به دست من افتد:

۱. فراق را بکشم،

۲. میگ‌میگ رو میدم به گرگه، و جری رو به تام، که بخورندشون و دلی از عزا در بیارن،

۳. نقش چوبین رو میدم وودی آلن بازی کنه.

پ.ن. با تشکر از صادق

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 112 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 3:08

ماهی بادکنکی ها رو که بذاریم کنار، بقیه ی ماهی ها دو دسته اند: دسته ی اول در زیرفضای y=0 خلق شدند و دسته ی دوم در زیرفضای z=0. دقت کرده بودین؟

پ.ن. با تشکر از محمود

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 108 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 3:08

در به در دنبال یه پزشک خوب متخصص قلب می‌گردم که برم بهش بگم: در آن گلوله‌ی آتش گرفته‌ای که دل است و باد می‌بردش سو به سو چه می‌بینی؟ رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 5:14

چند ساعت پیش رفتم توی سایت time.ir و دیدم نوشته:

«هوش عاطفی شامل ویژگی‌هایی مثل توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه، پس راندن افسردگی و یأس در هنگام تفکر، همدلی و صمیمیت و برخورداری از امید است. هوش عاطفی مکمل هوش علمی است.     دنیل گلمن»

الان چند ساعته دارم فکر می‌کنم که آیا من خنگ عاطفی‌ام؟!

رندوانه...
ما را در سایت رندوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendavaneho بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 5:14